کد مطلب:141890 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:119

قاسم بن الحسن بن علی بن ابیطالب
پس از شهادت «ابوبكر» برادرش قاسم (دیگر فرزند امام حسن علیه السلام) از خیمه خارج شد.

مادر «قاسم» همان «نفیله» است كه درباره او سخن به میان آمد. [1] قاسم نوجوانی نابالغ، اما دلیر بود. همین كه چشمان مبارك امام حسین علیه السلام به او افتاد، او را در برگرفت و گریان شد. [2] .

«قاسم» وقتی تنهایی عموی خود را مشاهده كرد، اذن به میدان رفتن خواست. امام او را به سبب كوچكی اش، اجازه نمی فرمود. او پیوسته اصرار می كرد تا این كه اذن جهاد گرفت. [3] حمید بن مسلم گوید: «خرج الینا غلام كان وجهه شقة قمر و فی یده السیف و علیه قمیص و ازار؛ نوجوانی چون پاره ماه به ناگاه در وسط میدان كربلا برای مبارزه طلوع كرد. او لباس رزم به تن و شمشیر به دست داشت» او پیش می رفت و شمشیر می زد كه ناگاه بند كفش چپ او پاره شد. [4] پس قاسم ایستاد تا كه بند كفشش را محكم كند. [5] .


یعنی جمعیت فراوان سپاه دشمن، جرأت پیش آمدن مبارزه را نداشت و قاسم آن هزار جنگنده را به حقیقت بی اعتنا می نگریست. [6] .


[1] تذكرة الخواص، ص 215.

[2] مقتل الحسين خوارزمي، ج 2، ص 27؛ مقتل الحسين عليه السلام مقرم، ص 331.

[3] بحارالانوار، ج 45، ص 34.

[4] تاريخ الامم و الملوك، ج 5، ص 447؛ مقاتل الطالبيين، ص 88.

[5] ذخيرة الدارين، ص 286؛ ابصار العين، ص 72.

[6] مقتل الحسين مقرم، ص 331.